فارسی یک دو سه
ایران: ۵:۴۵ صبح
دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳

لطفا واژه مورد نظرتان را به انگلیسی یا فارسی تایپ کنید و کلید جستجو را بزنید   
Farsi123
      
    
                    کلیدهای تلفظ      حالات دستوری
pres.ent

شنیدن تلفظ
۱- حاضر بودن، حضور داشتن، بودن
he was present too
او هم حضور داشت.
all those who were present there
همه‌ی آنهایی که آنجا بودند

۲- معرفی کردن، شناساندن، عرضه کردن
ambassadors were presented to the president
سفیران به حضور رییس جمهور معرفی شدند.
Haideh presented her fiance to us
هایده نامزد خود را به ما معرفی کرد.
ladies and gentlemen! , we proudly present Dr. John Aryanpoor!
خانم‌ها و آقایان: با کمال افتخار دکتر جان آریان‌پور را خدمتتان
معرفی می‌کنیم!

۳- ارائه کردن، نشان دادن، تقدیم کردن، دادن، اجرا کردن (برنامه و
غیره)
she presented the evidence to the court
شواهد را به دادگاه تقدیم کرد.
the shows to be presented are old
برنامه‌هایی که نشان داده خواهند شد قدیمی هستند.
she presented a new plan
نقشه‌ی جدیدی را ارائه داد.
his coming presented us with a new opportunity
آمدن او به ما فرصت جدیدی داد.
this painting presents a shocking scene from the war
این نقاشی یک صحنه‌ی تکان دهنده از جنگ را نشان می‌دهد.

۴- هدیه کردن، اهدا کردن، پیشکش کردن، ارمغان دادن
he presented a one-million-dollar check to the Red Cross
او یک چک یک میلیون دلاری به صلیب سرخ هدیه کرد.
upon his retirement , they peresented a gold watch to him
هنگام بازنشستگی به او یک ساعت طلا پیشکش کردند.

۵- بودن، ایجاد کردن
computers present no problem to him
کامپیوتر برای او دشواری ایجاد نمی‌کند.

۶- (اسلحه) نشانه گرفتن، قراول رفتن، به طرف کسی گرفتن
he brought the rifle down to the present
تفنگ را پایین آورد و قراول رفت.

۷- (کشیش) برای شغل کلیسایی نامزد کردن ۸- (حقوق) مورد اتهام
یا دادرسی قرار دادن، کیفر خواست تقدیم کردن، اتهام وارد کردن ۹-
حاضر، هست
both brothers were present at the meeting
هر دو برادر در جلسه حاضر بودند.
five students were absent and twenty were present
۵ شاگرد غایب و ۲۰ شاگرد حاضر بودند.
those (who were) present began to protest
حاضران شروع به اعتراض کردند.

۱۰- موجود
the amount of gold (which is) present in these sands
میزان طلای موجود در این شن‌ها
nitrogen is present in the air
در هوا نیتروژن وجود دارد.

۱۱- حال، اکنون، فعلا، (دستور زبان) زمان حال، حالا، ایدون
another one of those periods which were much like the present
یکی دیگر از آن دوره‌هایی که بسیار شبیه حالا بود
the present and past tenses of verbs
زمان حال و گذشته‌ی افعال

۱۲- کنونی، فعلی
the present owner
مالک فعلی
her present shop is small
مغازه‌ی فعلی او کوچک است.

۱۳- پیشکش، هدیه، ارمغان، ره‌آورد، پیشیاره، چشم روشنی، رونما،
گلووند، راهواره، سوغات
a Norooz present
هدیه‌ی نوروز
he brought presents for his children
برای فرزندانش هدایایی آورد.
an excellent present for the neighborhood priest
یک پیشکش نفیس برای کشیش محله

۱۴- بروز دادن، داشتن
patients who present symptoms of malaria
بیمارانی که دارای علایم مالاریا هستند

۱۵- (قدیمی) فوری، بی‌معطلی
the landlord demanded the present payment of the rent
صاحبخانه پرداخت فوری اجاره را خواستار شد.

۱۶- (قدیمی) در دسترس، مهیا، آماده ۱۷- (مهجور) موقر، دارای
اعتماد به نفس ۱۸- (مهجور) متوجه، مواظب ۱۹- (جمع) سخنان
کنونی، آثار فعلی، نوشته‌های کنونی
● at the present time
فعلا، در زمان حال، اکنون
● for the present
موقتا، تا مدتی، فعلا
● make someone a present of somehing
چیزی را به کسی هدیه کردن
● present arms
ادای احترام نظامی کردن، پیش فنگ کردن،پیش فنگ!
● present company excepted
بلانسبت حاضران، به استثنای شما
● present one's compliments
سلام رساندن، ادای احترام کردن
pre.sent¯er, n.



contact@farsi123.com

© 2004-2020 Farsi123
Version 7.3 DreamHost PHP 8.1